کیارشکیارش، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

یک مرد کوچک

سفرنامه 2_کیش

1391/7/26 12:27
نویسنده : مامان
428 بازدید
اشتراک گذاری

کیارش و مامان و بابا یه سفر چند روزه به کیش داشتن .یه سفر هیجان انگیز با یه وروجک بازیگوش به اسم کیارش که البته اسم خودشو گذاشته ساسان! گاهی هم دوست داره خودشو هادی صدا کنه.البته وقتی کیارش صداش کنن هم برمیگرده و جواب میده! کلا ایشون همه ی اسمها رو بلدن بگن به جز اسم خودشون.

هم خوش گذشت هم کلی خسارت جانی و مالی بهمون وارد شد.مثل برق گرفتگی آقا ساسان و شکسته شدن مانیتور دوربین توسط یه صدف دریایی پرت شده به وسیله بابا.آقا ساسان تمام مدت انگشتاش توی دهنش بود و داشت نیش درمیاورد.کنار دریا رو خیلی دوست داشت و با بیلی که همراهش برده بود ساعتها کنار آب بازی میکرد و اصلا از آب نمیترسید و میزاشت ما چند تا نفس راحت بکشیم.کلا سفر پر حادثه ای بود.بابا همون شب اول که آقا ساسان توی کشتی تفریحی بی دلیل و یه دفعه لج میرفت و گریه میکرد از کرده خودش پشیمون شد و میخواست از دست آقا ساسان خودشو بندازه تو آب .مامان اما خونسردیشو حفظ کرده بود چون میدونست آش کشک خالشه و کاری از دستش برنمیومد.از غذا خوردنش براتون بگم که ساعتها توی رستوران هتل میموندیم به امید اینکه آقا ساسان لطف کنن چند تا لقمه غذا بدن به آقا کیارش اما نا امید و ...بر میگشتیم.هر جا که میرفتیم ایشون مثل یه بچه کوالا به مامانشون آویزون بودن و شیر میخوردن.

عاشق ماهیهای حوض وسط رستوران هتل بودن و چندین بار حرکتای دلفینها رو برامون توضیج میدادن.تا میرفتیم بیرون میگفتن هوا دم و عاشق تاب تاب بازی توی محوطه مهد نزدیک هتل شده بودن.ایشون اونقدر پسر خوبی بودن که توی هواپیما پدر و مادرشون از فرط خوشحالی ناشی از برگشت به خونه مدام میخندیدن و تعجب تمام مسافران رو برانگیخته بودن.

البته کلا خوش گذشت.کلی عکس گرفتیم که همه توسط بابا روی دیوار نصب شده.خرید هم که اصلا ایشون اجازه ندادن ما بهش فکر کنیم.فقط یه مایو کوچولو برای خودش خرید با یه توپ فوتبال.

با توجه به اینکه مانیتور لب تاپ رو هم ایشون سوزوندن من دیگه نه حس نوشتن دارم نه وسیلشو.ایشالا اگه وقت کنم عکسای خوشکلشو میزارم.اینارو علی الحساب داشته باشین تا بعد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

زهرا
27 مهر 91 9:30
سلام وب قشنگی داری خوش حال میشم به وب منم سربزنی
ستاره زندگی
30 مهر 91 9:32
سفر به خیر،چه ماجرا هایی داشتین همیشه به خوشی وخرمی ولی بدون ماجرا