آقای آتش نشان + زرشک پلو با مارمولک!

1/2/92

من بالا بودم و کیارش هم پایین  مشغول بازی با مادر جون بود.یه دفعه دیدم تون صداشون عوض شده و مادرم انگار ترسیده از چیزی.فوری رفتم پایین .توی راه پله ها صدای مادرم میومد که میگفت درو باز کن کیارش...منم فکر کردم رفتی تو دستشویی درو از پشت قفل کرده . ولی دیدم رفتی توی آشپزخونه و وقتی مادرم رفته بیرون درو از پشت با کلید قفل کرده.مادرم خیلی ناراحت بود میخواست زنگ بزنه به بابا ولی من گفتم فایده نداره و دیر میشه باید زنگ بزنیم آتشنشانی .خلاصه هرچی بهت میگفت درو باز کن هی الکی کلید رو میچرخوندی و میگفتی من که باز کردم! منم میدونستم گذاشتیمون سر کار ...بهت گفتم کیارش عزیزم درو باز کن مامان یه ماشین بزرگ برات خریدم بیا نگاش کن ببین خوبه یا نه ! تو هم فوری کلید رو چرخوندی و بازش کردی و گفتی کو؟؟؟؟؟ منم فکر نمیکردم اینقدر زود جواب بده این کارم این بود که وقتی گفتی کو ؟ ازینکه بهت دروغ گفتم خیلی ناراحت شدم.داشتم برات توضیح میدادم که نباید درو از پشت قفل کنی وگرنه ما مجبور میشیم زنگ بزنیم آتشنشانی بیاد درو باز کنه....و باز هم بمباران سوالات تو ...که این آقای آتشنشان کیه و مگه آتیش گرفته که بیاد و کی درو قفل کرده (انگار نه انگار خودت قفل کرده بودی) و آتشنشان از کجا میاد و .....خلاصه تو شدی آتش نشان و کلاه قرمزتو پوشیدی لباست هم که عکس دو تا آتشنشان روش بود پوشیدی و ماشین آتشنشانی هم که داشتی از قبل. من هم باید زنگ میزدم 125 که بگم بچمون دروقفل کرده بیاین درو باز کنین .بعد هم تو درو باز میکردی و مثل یک آتشنشان فاتح  میومدی بیرون.این مارو اونقدر تکرار کردیم که بابا هم از راه رسید و با اون هم ده بار این بازی رو انجام دادی.به هر حال کاملا با مفهوم آتشنشان آشنا شدی.

    شیرن زبونی جدید:

داشتی برام تعریف میکردی: مامان لیدا من رفته بودم تو جیاط اون پردهه رو وصل کنم یه دفعه یه مارمولک از تو سوراخ اومد بیرون میخواست بیاد منو نیش بزنه .منم با دمپایی زدم تو سرش کشتمش(کشتمش رو خیلی محکم و با عصبانیت بخونید ) بعد مورچه ها اومدن بردنش خونشون کردنش زرشک پلو با مارمولک خوردنش!

منم داشتم میمردم از خنده

چیز جدید ی که یاد گرفتی:

1-شمردن انگلیسی.one to nine. البته به 6  میگی سیسک!

2- وقتی میپرسم how old are you ? میگی 2 years  (تو یز ! )

لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم