کیارشکیارش، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

یک مرد کوچک

اولین رانندگی من و تو

1392/7/17 16:18
نویسنده : مامان
445 بازدید
اشتراک گذاری

10.7.92

ایران لند

چهارشنبه ها صبح من تعطیلم و با هم میریم گردش.این اولین بار بود که تورو با خودم میبردم بیرون البته با ماشین.چون توی صندلی ماشین که نمیشینی میترسیدم اتفاقی برات بیافته ولی وقتی دیدم کمربندتو میبندی و سر جات میشینی گفتم امتحانش ضرر نداره و با هم رفتیم خلیج فارس و بعد هم ایران لند.توی راه هم اصلا جم نخوردی .چون صبح بود خلوت بود و حسابی برای خودت همه جا رو گشتی و تک تک ماشینا رو سوار شدی اونم چند بار. کارت کشیدن رو هم بلد شده بودی و خودت میکشیدی.چند تا هم موتور شوار شدی.یه دایناسور هم بود که حاضز نشدی سوار شی چون وقتی داشتیم وارد ایران لند میشدیم همین دایناسوره یه غرش وحشتناک کرده بود. اون قسمتی که جایزه میدادن رو دیده بودی و جایزه میخواستی.منم مجبور شدم برم کلی ماهی گیری کنم با اون دستگاهه که تیکت میداد! البته بدم هم نمیومد.کلی هم تیکت بردیم.ولی خانمه گفت با 40 تا فقط مداد پاکن بهت میدن این شد که قرار گذاشتیم دفعه بعد با تیکتای بیشتری خدمت جایزه ها برسیم.بعدشم باهم برگشتیم خونه.

این هفته هم دوباره با هم رفتیم ایران لند و بازم کلی تیکت بردیم اما خانمه که جایزه میداد رفته بود ناهار و بازم این کارمون موند برای هفته بعدی...راستش خودم il از بازیهای اونجا خوشم اومده.اگه بابا علی بفهمه من چقدر پول اونجا خرج کردم مطمئنا چشماش 4 تا میشهنیشخند.

این هفته قبل ازینکه وارد بشیم بهم گفتی : کارتت رو پر کردی؟ منم خوب اول این تعجب شکلی شدم و بعد هم گفتم نه الان میرم پرش میکنم! نتیجش هم این شد که هر چی پول تو کیفم بود تموم شد!اینم هدیه روز کودک برای پسر گلم که عاشقشم .

ایندفعه سوار دایناسور هم شدی ...تکون میخورد و دمش رو تکون میداد.وقتی دهنش رو باز کرد و نعره کشید ترسیدی! هیچی نگفتی ولی داشتی میلرزیدی از ترس! منم دستتو گرفتم گفتم این دایناسوره دوستت شده و میخواد ببردت توی اون جنگله و خیلی قویه و تو هم که سوارشی پهلوانی ...و به این ترتیب دیگه عاشق دایناسوره شدی عزیزم.

عکسها در ادامه مطلب

 

 

بعدا اضافه خواهد شد!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

وب نگر
19 مهر 92 2:18
با سلام گروه نرم افزاری وب نگر افنتخار دارد خدمات طراحی سایت ، قالب سایت و وبلاگ ، را با قیمت مناسب و کیفیت مطلوب به شما عزیزان ارائه نماید . طراحی قالب وبلاگ با عکس دلبند شما هم پذیرفته میشود .
مامانی درسا
20 مهر 92 1:36
ای جونم مرد کوچولومون .... راستش منم اولش ازش ترسیدم چه برسه به شما عزیزم ..... مامانی میگم شما پسرمو میبری ایران لند یا خودت شوخی کردم میدونم واسه تیکتای بیشتر بازی کردی ...... عزیزمی منتظر عکسای خوشگلش هستم


راستش خودمم خیلی ازین ماهیگیریه خوشم اومده!
سمانه مامان پارسا جون
28 مهر 92 13:23
پس کو عکسهاتون منتظر میمونیم
مامان ایلیا
2 آذر 92 2:40
همیشه به شادی و گردش و بازی عزیزم.. هزار تا بوس واسه این مرد کوچک دوست داشتنی...