کیارشکیارش، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

یک مرد کوچک

اولین آرایشگاه

1392/2/27 17:54
نویسنده : مامان
377 بازدید
اشتراک گذاری

26/2/92

6 و نیم صبح بیدار شده بودی و طبق معمول دلت برای بابا جون تنگ شده بود.رفتیم پایین.صبحانه خوردی و یکم خودتو برای بابا جون لوس کردی و با هم رفتید آرایشگاه.اونجا ساکت و آروم روی صندلی نشسته بودی و تکون نمیخوردی.تا آخر کار که موهاتو سشوار کشیده بودن تکون نخورده بودی! بعدشم توی کالسکه ات نشونده بودنت و برات شبکه پویا  گذاشته بودن و یکی از آرایشگرها که نا شنوا هست باهات بازی کرده بود تا بابا جون کارش تموم بشه .فیلمش موجوده.دیگه واقعا مرد شدی فرشته من .

حساب بانکی و بزرگ شدن تو

دو ماه بود به حساب آتیه ی بانک ملت که برات باز کردم پول نریخته بودم.یه روز صبح رفتم و برای 3 ماه پول ریختم.وقتی اومدم خونه برات تعریف کردم که حساب برات باز کردم که وقتی بزرگ شدی پولدار بشی و خونه بخری و عروس بیاری.بعد بهت گفتم میخوای عروس بیاری؟ تو هم یه کم خجالت کشیدی و با یه لبخند گفتی :آره!  بعد دفترچه حسابتو نشونت دادم .یکم که بررسی اش کردی گفتی: مامان من بزرگ شدم.منم فکر کردم میخوای بگی زن میخوام! بهت گفتم خوب حالا که بزرگ شدی چیکار کنیم؟ تو هم گفتی : پس خونم کو؟؟؟ خونه ی من کو؟؟؟

اینم یکی دیگه از اون سوالهات بود که نمیدونستم باید چی جوابتو بدم!



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

رضوان مامان رادین
29 اردیبهشت 92 11:23
به به مبارکه...خب مامانی راست میگه گل پسری...پس خونه اش کووووووو؟؟؟؟؟؟
سمانه مامان پارسا جون
31 اردیبهشت 92 23:39
مبارک باشه گل پسری هم کوتاهی موهات هم حساب بانکیت عکسهای پارکت هم خیلی خوشگل بود