کباب خوردن کیارش
مامان به این حماق (سماق) بزن. چشم عزیزم... چند دقیقه بعد مامان....مشی(مرسی) به این حماق زدی... من: خواهش میکنم! ..................................................... شبها نمیزاری بخوابم.چشم امیدم به اون چرت بعد از ظهره که اونم امروز از خیرش گذشتم.میدونین چه حسی به آدم دست میده وقتی چشماتو بسته باشی و توی آفتاب دراز کشیده باشی اونوقت یهو یه جسم سنگین بخوره به دماغتون و از درد بیدار شین و دستتون و بگیرین جلوی صورتتون و نتونین بگین وای حتی! که مبادا گریه ی بچتون هم به این ماجرا اضافه بشه.تفنگشو پرت کرده تو صورتم دماغم زخم شده و ورم کرده.یه چسب گنده زدم روش مثل اینایی که دماغشون رو عمل میکنن!